جام زهر را نوشیدن…..نوش جان!

https://i0.wp.com/www.dw.de/image/0,,18359755_303,00.jpg

ایران با توافق با قدرتهای جهانی و پذیرش پروتکل الحاقی عملا برگشت به همون توافقی که سال 81 تو کاخ سعد آباد بست! صرفا 13 سال می خواستن خون ملت رو تو شیشه کنن و جام زهر رو از این دست به اون دست کنن و لیسش بزنن بعد سر بکشن…….نوش جونشون در هر صورت!

Charlie Hebdo

همه آمدند به نام وحدت و تاریخ ثبت کرد ایستادن محمود عباس و بنیامین نتانیاهو در یک صف را :
Embedded image permalink
Embedded image permalink

چرا سرطان دارد یکی یکی ما را می بلعد؟

https://i0.wp.com/www.aftab.ir/articles/health_therapy/illness/images/e64d929e885b55d823550c62463007ef.jpg

مرتضی پاشایی خواننده جوان کشورمان بعد از تحمل دوران رنج آور ابتلا به سرطان جان باخت.
پیش از او نیز البته هنرمندان، ورزشکاران، چهره های اجتماعی و سیاسی بسیاری را نیز به دلیل ابتلا به این بیماری از دست داده ایم. کسانی که می توانستند هنوز باشند و منشا اتفاقات خوبی برای خود و دیگر هموطنان شوند.

اما چرا این همه سرطان می گیریم؟! چرا سرطان دارد یکی یکی ما را می بلعد؟ چرا سرطان حالا مثل سرما خوردگی به یک بیماری دم دستی تبدیل شده است که انگار باید مقابلش زانو بزنیم و به محض ابتلا برویم قبر سفارش بدهیم؟! حوصله اگر دارید فارغ از هیجانات پیرامون مرگ این جوان هنرمند به چرایی این اتفاق نیز نگاهی بیندازیم.

« من سنگ را از لحظه ای سنگ شناختم که آن را با سر خودم حس کردم». این جمله را دوران دانشجویی کنار یکی دو جمله دیگر روی دیوار کنار تختم نوشته بودم. احتمالاً  در آن روزگار پرشور، از کسی شنیده بودم در وصف عاشقی. اینکه بعضی چیزها را باید خود آدم تجربه کند و مثل « احساس سوختن» است که « به تماشا نمی شود». کنارش هم نوشتم بودم از فروغ. بعدها هرچه گشتم منبع را پیدا نکردم و مطمئن نیستم از کیست اما درد هنوز درد است و سنگ هنوز سنگ!

هنوز هم بسیاری چیزها در دنیا هست که تا وقتی با گوشت و پوست و خون خودت حس نکنی، عمیق و واقعی آن را تجربه نکرده ای. نه با سرتکان دادن و نچ نچ کردن و نه با تکان دادن دست در هوا یعنی می دانم چه می کشی و چه می گویی! یکی از این رنج ها، بیماری سرطان است. همه می دانند که ابولا و تب کریمه هم مثل سارس و جنون گاوی بالاخره بعد از بلعیدن هزاران نفر و پراکندن تخم وحشت در جان میلیون ها آدم مهار می شوند و به جمع خاطرات تلخ پزشکان اضافه می شوند اما سرطان …

در ده سال گذشته تقریباً هیچ خانواده ایرانی را نمی توان یافت که یکی از عزیزان خود را به واسطه این بیماری از دست نداده باشد. مثل اختاپوسی گرسنه روی بدن قربانی آوار می شود و نرم و آرام شیره جانش را می میکد. آنقدر با ولع که در عرض چند هفته پوست و استخوانی می ماند و چشم هایی که هنوز تشنه زندگی کردن است. کسانی که با این اختاپوس روبرو می شوند، بسته به زمان شناخت بیماری، وضع مالی و توان روحی می توانند با او مچ بیندازند. برندگان این مسابقه نابرابر به تالار قهرمانان می روند. نامشان به دیگران هم قوت قلب می دهد. دلت می خواهد دست بگذاری روی شانه شان و ستایش شان کنی که به جای همه ما جسور بودند و سرسخت و امیدوار جنگیدند و بر سرنوشتی که به نظر محتوم بود پیروز شدند.

سرطان… آنقدر نامش حتی رعب آور است که بسیاری از ما می ترسیم برویم آزمایش بدهیم! نکند جواب مثبت باشد و به نوعی از سرطان گرفتار آمده باشیم. ترجیح میدهیم زیر فرش پنهانش کنیم. مثل آدمی که پول ندارد یا از دندانپزشک می ترسد و امیدوار است دندان کرم خورده اش خودش خوب شود! اما نمی شود.

این حکایت هزاران هزار ایرانی دیگر در سراسر این سرزمین پهناور تب آلود است که حتی کسی از مرگشان خبردار نمی شود. نه جلوی بیمارستان شان مردم جمع می شوند و ترانه همخوانی می کنند و نه حتی رسانه ها پوشش می دهند که یک نفر دیگر هم به دلیل ابتلا به سرطان جان باخت. سرطان سینه، سرطان پوست، سرطان روده، سرطان معده، سرطان مری، سرطان ریه، سرطان مثانه، سرطان پروستات، کبد و سرطان سیستم خون‌ساز از شایع‌ترین نوع سرطان در کشورمان هستند.

 بر اساس اطلاعات سرطان های ثبت شده در ایران، شیوع سرطان از سال 68 تا سال 88 شمسی بیش از شش برابر در کشور افزایش داشته است. این همان چیزی است که برخی پزشکان از آن با عنوان « سونامی سرطان» یاد کرده اند. طبق برخی آمار سالانه 100 هزار نفر در ایران به سرطان مبتلا می شوند و پیش بینی می شود تا بیست سال آینده این عدد دوبرابر شود.

وراثت و کم تحرکی و تغذیه ناسالم و سیگار و هوای آلوده و … را از عوامل سرطان برمی شمارند. وقتی هوا را با بنزین پتروشیمی چنان آلوده کردند که به جای اکسیژن، بنزن به ریه ها فرو فرستادیم، وقتی برخی منابع رسمی با صراحت می گویند سبزی ها و صیفی جات در همین بیخ گوش تهران دارد با فاضلاب صنعتی آبیاری می شود، وقتی سالها در خفا پالم به خورد خلق الله دادند و از بستنی گرفته تا شیر و ماست  و خامه چنان آلوده بود که حالا عوارضش را نمی توانند حاشا کنند، وقتی آب ها آلوده است، وقتی اجازه وارد شدن لوازم آرایشی و حتی اسباب بازی های تقلبی آلوده را دادند، وقتی به اسم سوسیس گوشت، خمیر مرغ شامل پوست و استخوان و چربی را به مردم قالب کردند، وقتی پارازیت جای رنگین کمان را گرفت و با اطمینان گفتند نه تنها آسیب نمی رساند بلکه احتمالاً مفید است و زاد و ولد را بیشتر می کند! وقتی که شیر بو و طعم وایتکس می دهد، وقتی مثل شکلات، خودروهایی تولید کردند که فاقد دستگاه هایی کنترل کننده آلودگی بود، وقتی که غم و اندوه مثل نفتی که می گفتند سر سفره ها می آورند بر دل و جان مردم نشست، قطعاً از سرطان هم گریزی نیست.

سال پیش در نوشتاری با عنوان « آقای روحانی! ما هم مردمانیم» در مورد پناه جویان ایرانی که در سفری ناکام به استرالیا طعمه امواج شدند آوردم: « وقتی دردهایی از این جنس را می بینم، می خوانم، می شنوم، مثل عقربی که وسط حلقه آتش گرفتار شده باشد، دلم می خواهد دُمم را به شقیقه ام بکوبم تا دو شقه شود….. وقتی رنج خانواده هایی را می خوانم که علیرغم هزینه های کلان قادر به یافتن دارو برای بیمارشان نیستند و تنها مرگ عزیزان بیمارشان را به نظاره می نشینند سقف آسمانم کوتاه می شود.

آقای روحانی! بعید است این نوشتار دست شما برسد، احتمالاً کسانی که باید بخوانند همان دو سه خط اول را که بخوانند ورق می زنند و می گویند:

–  دل خوش سیری چند! اینقدر مشکل زیاد داریم که غرق شدن دوسه پناهجو تویش گم است!

اما حرف کوتاه و جانکاه است! این مثالی علنی شده است که هنوز کفن های جان باختگانش خشک نشده است. ما می خواهیم زندگی کنیم، سفر برویم، بخندیم، عاشق شویم، بچه هایمان را بزرگ کنیم… و بعد بمیریم. همین جا! توی همین کشور! زیر خاک همین جا دفن شویم، نمی خواهیم ماهی های هیچ اقیانوسی آرام آرام، گوشت تن مان را جدا کنند و بخورند. اینجا سرزمین ماست، بگذارید یک زندگی آرام همین جا داشته باشیم…روی همین خاک، زیر همین سقف!»

و حالا روی سخنم با مسئولانی است که می دانستند و فاش نمی کردند که هوا پر شده است از عوامل سرطان زا، می دانستند و شاید سهمی در واردات داشتند و پول های چرب و شیرین به حساب های شخصی شان واریز می شد که نگفتند خلایق! این که می خورید روغن پالم است، هزار عوارض دارد و جان تان را می ستاند. می دانستند و از ترس از دست دادن پست و مقام سکوت کردند و چیزی نگفتند تا حالا بسیاری از ما با دیدن رنج کشیدن عزیزان مان بر روی تخت های بیمارستان آرام در خودمان بشکنیم.

آقایان! حضرات!

سرطان و بیماری هایی از این دست، در نمی زنند که شما اجازه وارد نشدن به آنها ندهید. راهشان را باز می کنند، از کلید در می لغزند توی خانه تان. از کنار پنجره نیمه باز اتاق کودک دلبندتان مثل نسیم شبانگاهی آرام وارد می شوند. از کولر ماشین قطعاً ساخت خارج تان لیز می خورند و مهمان تن شما هم می شوند. مرگ و درد تنها سهم ما نیست، تنها برای همسایه نیست. این شتر در خانه همه می خوابد. بی هیچ تفکیکی میان رئیس و مرئوس. ارباب و نوکر. خواص و عوام! حتی اگر با بزرگترین فونت ممکن روی در خانه تان بنویسید:» توقف شتر اکیداً ممنوع! »

اگر جان ما و عزیزان ما برایتان چندان مهم نیست دستکم نگران خودتان باشید. نگران زن و فرزند دلبندتان که ممکن است گرفتار بیماری شوند و آنوقت دیدن چشم هایشان که در چشم خانه، کم فروغ و بی جان هنوز شوق زندگی دارند زانوهای شما را هم می لرزاند.

لطفاً برای جان ما ارزش قائل شوید! اگر نمی توانید و نمی گذارید اقتصاد را چنان که شایسته این مردم است سامان بدهند لطفاً نگذارید اینقدر آسان بمیریم! اگر نمی توانید و نمی گذارند روابط سیاسی خوبی با دنیا برقرار کنید و دشنام را بر سلام ترجیح می دهند، لطفاً به زیردستانتان بفرمائید که جان این مردم ارزش دارد. آنها ترجیح می دهند گرسنه باشند اما همدیگر را از دست ندهند. ما مثل اکسیژن به همدیگر نیاز داریم…

پایان عزت!

https://i0.wp.com/oi48.tinypic.com/a3hvh3.jpg

فردا جمعه 16 آبان پایان ریاست ننگین ده ساله ی عزت الله ضرغامی بر رسانه ی ملی است! رسانه ای که در طول ریاست ده ساله ی وی به ویژه در پنج ساله دوم و پس از حوادث 88 به رسانه ی میلی شهرت یافت زیرا مطابق میل یک جناح خاص اداره شد و جایگاهش به حدی تنزل یافت که بسیاری از مسئولان رده بالای نظام حتی هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز بر آن داشت تا از نحوه ی مدیریت و اداره ی آن انتقاد کرده و آن را رسانه ای یک طرفه که بلندگوی جناحی خاص شده است بدانند.

حال اما به نظر می رسد که پس از یک دهه ی تاریک و ننگین صدا و سیما به استقبال رییس جدیدش خواهد رفت که هر چند هنوز نامش به طور رسمی اعلام نشده است اما ویکی پدیای فارسی وی را <<محمد سر افراز>> نامیده ، شخصی که بنیان گذار شبکه های برون مرزی ایران از جمله پرس تی وی و العالم بوده است و دارای مدرک دکتری علوم سیاسی از دانشگاه بیروت لبنان و همچنین از قدیمی ترین مدیران سازمان صدا و سیماس!

ضمن به فال نیک گرفتن این پایان تلخ قضاوت در مورد رییس جدید صدا و سیما را به دست زمان می سپاریم و امیدواریم که با رفتن یک مهندس و آمدن یک دکتر وضعیت این سازمان حداقل تا حدی بهتر شود!

کوبانی : قربانی معاملات سیاسی!

https://i0.wp.com/koochehcdn.s3.amazonaws.com/wp-content/files/ypj.jpg

این روزا <<کوبانی>> تیتر شماره یک قریب به اتفاق خبرگزارهای بزرگ دنیاس و قطعا همه ی شما می دونید که اونجا داره چی می گذره! اینه که نمیخوام تو این پست راجع بهش حرف بیشتری بزنم……

صرفا میخوام جهت ثبت در تاریخ بنویسم : جهان نظاره گره قتل عام قریب الوقوع مردم شهر کرد نشین <<کوبانی>> شده ، جهانی که سیاستمداراش جون انسان های بی گناه رو قربانی مذاکرات سیاسی شون می کنن!

باراک اوباما؟ داوود اغلو؟ دیود کامرون؟ فرانسوا اولاند؟………برای من اسمشون فرقی نمی کنه! هر کدوم از سیاست مدارای قدرتمند دنیا که می تونن مانع از کشتار بی رحمانه ی مردم بی دفاع کوبانی بشن اما با بی رحمی تمام فقط می خوان این کشتار رو تماشا کنن در برابر تاریخ پاسخگو خواهند بود…….آقای باراک اوباما باور کن که پرونده ی لکه ی ننگین سکوت ننگ بارت در برابر کشتار بی رحمانه ی صدها هزار نفر در سوریه توسط دولت اسد و کشتار مردم  کوبانی توسط داعش و کشتار مردم اوکراین توسط روسیه و هزاران سکوت مرگبار دیگه ات رو تاریخ قضاوت می کنه و آیندگان از تو به عنوان یک لکه ی ننگ در قرن بیست و یکم یاد خواهند کرد.

کوبانی زنده بمان! بمان تا خاری باشی بر چشمهای  داعشی ها و حامیانش و دولتمردان کثیفی که جنایاتش را نظاره می کنند! کوبانی بمان و مثل خرمشهر خودت را در تاریخ ثبت کن!

سازمان محیط زیست : پارازیت سرطان زاست!

https://i0.wp.com/www.aftabir.com/articles/computer_internet_infortmation_technology/information_technology/images/22bec51898c74079bc610c51fbd6c4e5.jpg

سازمان محیط زیست از کمیته رسیدگی به وضعیت پارازیت ها درخواست کرد، با توجه به سرطان زا بودن پارازیت ها، تصمیم دیگری برای مقابله با تهاجم فرهنگی اتخاذ شود.

سعید متصدی معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست روز پنجشنبه در گفت و گو با ایرنا با اعلام مطلب فوق، اظهار کرد: برای رسیدگی به وضعیت پارازیت ها کمیته مشترکی با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تشکیل شده است و تاکنون جلسات آن در سطح وزیر تشکیل و مصوباتی نیز داشته است.

وی افزود: بر اساس این مصوبات قرار شد مبحث مربوط به پارازیت ها و تاثیر آن بر روی انسان با جدیت پیگیری شود زیرا بحث سرطانزا بودن پارازیت ها بارها مورد بررسی قرار گرفته است و احتمال بروز این بیماری به علت تاثیر پارازیت ها در انسان وجود دارد.
 
متصدی اظهار کرد: پیشنهاد سازمان محیط زیست بر حذف کامل پارازیت ها است اما اگر قرار است برای مقابله با بحث تهاجم فرهنگی و حفاظت از شان و کیان کشور اقدامی انجام شود بهتر است راه های دیگری برای آن پیشنهاد شود.

متصدی گفت: اکنون در کمیته مشترک رسیدگی به پارازیت ها کار با جدیت دنبال می شود و یک سری آزمایش ها در حال انجام است تا با بررسی نتایج آن بتوانیم به راهکاری اساسی و قطعی دست یابیم، رسیدن به این هدف نیازمند هماهنگی بین دستگاه های مختلف و شرایط کشور است.

وی افزود: پیگیری های خود تا رسیدن به نقطه مطلوب را انجام می دهیم اما روند رو به جلو کارها نشان می دهد در آینده ای نزدیک مشکلات برطرف خواهد شد.

متصدی با بیان اینکه در موضوع پارازیت ها بحث های مختلف فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و سلامت وجود دارد،ابراز امیدواری کرد: در آینده نزدیک به نقطه قابل قبولی برسیم تا این نگرانی هم از جامعه برطرف شود.

زیرنویس :

چه عجب بالاخره بعد از سالها کشمکش و انتظار و انکار آقایون خودشون هم به سرطان زا بودن پارازیت ها اعتراف کردن! به فال نیک می گیریم این خبر رو!

آهنگ نوشت :

اینم یکی از قشنگترین آهنگهای زانیاره :

سازمان ملل : روحانی به وعده هایش عمل نکرد!

https://i0.wp.com/www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/1/27/545725_669.jpg

دبیر کل سازمان ملل متحد در گزارشی ضمن انتقاد از فیلتر شدن سایت های شبکه اجتماعی در ایران اعلام کرد: در حالی که دو سایت توئیتر و فیس بوک برای بسیاری از ایرانی ها فیلتر است؛ مسؤولان ایران به میزان روبه افزایشی از این شبکه های اجتماعی برای انتشار پیام های خود استفاده می کنند.

به گزارش رویترز، سازمان ملل متحد همچنین اعلام کرد رئیس جمهور ایران به تعهدات خود درباره تقویت آزادی ها در این کشور عمل نکرده است.

دبیر کل سازمان ملل متحد در گزارش جدیدی درباره ایران گفت: وعده های حسن روحانی رئیس جمهور ایران برای تقویت آزادی ها در جمهوری اسلامی ایران منجر به هیچ بهبود بزرگی در زمینه حقوق بشر و آزادی اظهار نظر نشده است.

در گزارش سالانه دبیر کل سازمان ملل متحد درباره وضعیت حقوق بشر ایران از افزایش  موارد اعدام در ایران نیز انتقاد شده است.

این گزارش ادامه داد: رئیس جمهور روحانی متعهد شد محدودیت ها علیه آزادی بیان کاهش یابد و امنیت رسانه ها تضمین شود. متاسفانه براساس این وعده ها، شاهد بهبود زیادی در ایران نبودیم. محدودیت ها برای آزادی بیان همچنان ادامه دارد.

بان کی مون در گزارش خود ادامه داد: روزنامه نگاران همچنان به مقابله با محدودیت ها و دیگر رنج ها ادامه می دهند.

در این گزارش تاکید شده است: روحانی به تعهد دیگر خود درباره نظارت و کنترل بر اینترنت نیز عمل نکرده است. دبیر کل سازمان ملل متحد این واقعیت را محکوم می کند که سخنان آقای روحانی به اقدامات عملی منجر نشده است.

زیرنویس :

بان کی مون مچکریم!

و بالاخره….

https://i0.wp.com/www.personal.psu.edu/jpt5083/internetpages/f18.jpg

خب بالاخره به نظر می رسه که کشتار وحشیانه ی گروه تروریستی داعش در عراق کار رو به جایی رسوند که باراک اوباما که به نظر شخصی بنده یکی از ترسو ترین رییس جمهور های تاریخ آمریکاست هم طاقتش تموم شد و از شب گذشته آمریکا حمله ی هوایی خودش به مواضع داعش رو آغاز کرده و صد البته مثل همیشه دولت های فرانسه و بریتانیا در بیانه های جداگانه ای برای همکاری با آمریکا برای حمله به مواضع داعش آمادگی خودشون رو اعلام کردن!
این که حمله به گروه داعش اولین حمله ی نظامی مستقل و یک جانبه ی ایالات متحده در طول دوران ریاست جمهوری باراک اوباماس ( حمله به لیبی با رهبری ناتو انجام شد و آمریکا مستقل عمل نکرد!) خودش نشون میده که هنوزم افرادی توی آمریکا هستن که برای برقرای نظم و ثبات در دنیا در صورت لزوم می تونن حتی باراک اوباما رو هم به حمله نظامی وادار کنن!

در هر حال تبریک میگم آقای اوباما ، یه کار درست تو دوران ریاست جمهوریت کردی بالاخره!